نفوذ صهیونیسم در مطبوعات انگلستان


 









نفوذ صهیونیسم در مطبوعات انگلستان


آنگاه که از مطبوعات انگلستان سخن به میان می آید،روزنامه تامیزبه عنوان یکی از مشهورترین روزنامه های انگلیسی جلوه گر می شود.این روزنامه نخستین بار در سال 1788 میلادی منتشر شد و صهیونیسم جهانی و در راس آن یهودی انگلسی روتشیلد سرمایه سرمایه گزافی را هزینه کردند تا این روزنامه را تحت نفوذ و تسلط خویش در آرورند تا اینکه توانستند از طریق بعضی از روسای یهودی هیئت تحریریه،بر این سیطره توفیق یابند  از این طریق اینک این روزنامه به یک روزنامه خالص صهیونیستی مبدل شده است.در حالی که سالها از زمانی که رابرت مردوخ،میلیونر یهودی استرالیایی الاصل آن را خریداری کرده است،می گذرد.جا دارد به این نکته اشاره شود که رابرت مردوخ هنگامی بر انجام معامله خرید تایمز راغب بود که این روزنامه از بحران مادی آزار دهنده ای که موجب به بار آمدن خسارات سنگینی گردیده بود،رنج می برد،به گونه ای که بودجه سرمایه گذارن روزنامه دیگر نحمل ادامه کار را میسر نمی ساخت.این زبانها در فاصله کوتاه-فقط دو ماه-به بیش از نیم میلیون لیره اسبرلینگ رسیده بود.اصرار کارگزارن و کارمندان تایمز نیز نسبت به درخواست بهبود اوضاع مادیشان بر شدت بحران افزوده بود.طبیعی بود که درچنین شرایطی صاحبان تایمز-موسسه بین المللی تامسون-درخواست های کارگرانشان را به خاطر اوضاع و احوال وخیم مالی که در آم روزکار بر روزنامه حاکم بود،نپذیرند.این بحران بدانجا رسید که آنان مجبور شدند برای مدتی کوتاه روزنامه راتعطیل کنند.همچنین طبیعی بود که قضیه تایمز به شدت افکار عمومی تحت تاثیر قرار دهد،چگونه چنین نباشد در حالی که روزنامه تایمزهمچون ساعت"بیگ بن"و قصر "باکینگهام" یکی از بارزترین نمادهای انگلستان و قطعه ای از فرهنگ آن کشور به شمار می رفت.جریان تایمز در آن روزگار بر سر زبان هر مرد و زن انگلیسی افتاده بود و همگان اصرار داشند که تایمز از خطر تعطیلی رهایی یابد.در چنین موقعیتی "رابرت موردیخ" یهودی ظاهر شد تا نقش فرستاده ای غیبی را برای نجات تایمز با اعلان آمادگی خویش برای خرید این روزنامه ایقا کند و تمانی خسارات را برعهده گیرد که از 45 میلیون دلار آمریکا-آن هم تنها در مدت یک سال از نشر مجدد روزنامه-فزونتر بود.معامله به پایان رسید و مطامع و چشمداشتهایی که صهیونیست ها از قدیم داشتند،محقق گردید.آنان بدین تریب مالک روزنامه تایمز شدند، بدون آنکه احدی یا آنان در این مالکیت سهیم باشد.آنان نیز کامیاب ومسرور،پیوسته به مدح ثنای یهویی که تایمز را نجات داده،مشغول شدند.انان فراموش کرند که خریداری روزنامه تایمز و روزنامه دیگری به نام "ساندی تایمز" توسط مردوخ،سیطه وچیرگی صهیونیست را بر شاهراه مطبوعاتی انگلستان،یعنی گفیلیت استریت" در بر خواهد داشت.رابرت مردوخ علاوه بر این دو روزنامه،سه مجله دیگر بریتانیا را تیز مالک گردید:1-مجله "سان" که مجله ای کفر آمیز و پوچ گرا و فاسد ومبتذل است و هر هفته بالغ بر سه میلیون و هفتصد و هزار نسخه تیراژ دارد.2-مجله "نیوز آو دِ ورد"-اخبار جهانی-که این مجله نیز مجله ای مبتذل و سراسر فساد و هرزگی است،ودر هر هفته حدوداً چهار میلیون نسخه چاپ و منتشر می شود.3-مجله سیتی مگزین".فعالیت تبلیغی مردوخ درانگلیس صرفاً منحصر به این کشور نمی شود،بلکه او مالک تعداد دیگری از روزنامه ها و مجلات در استرالیا،کانادا و ایالات متحده آمریکا نیز می شود.در کنار این اقدامات،صهیونیسم بر تعداد دیگری از روزنامه ها و مجلات انگلیس نیز سیطره می یابد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود:"دیلی اکسپرس"،"نیوز کرونیکل"،"دیلی میل"،"دیلی هرالد"،"منچستر گاردین"،"جان بول"،"یورکاشر پوست"،"اونینگ استاندارد"،"اونینگ نیوز"،"آبزرور"،"ساندی ریوری"،ساندی اکسپرس"،"ساندی کرونیکل"،"ساندی بایبل"،"ساندی دسپاچ"،"سفیر"،"گرافیک" و سایر موارد.یه علاوه مجله هفتگی "ویک اند"که به علت سبک طنز وفکاهی خود،در تیراژ بالایی منتشر و توزیع می شود نیز در اختیار صهیونیست ها قرار گرفته.در اینجا باید به آماری اشاره کنیم که در سال 1981 منتشر شد.این آمار تیراژمجموع آنچه از پانزده مجله و روزنامه انگلیسی که در انگلستان و خارج از آن زیر نظر صهیونیست منتشر می شود،بالغ بر 33 میلیون نسخه اسن این رقم اندکی تیش از نصف افراد مقیم انگستان می باشد.لازم به ذکر است که تعداد افراد مقیم در انگلستان به حدود 58 میلیون نفر می رسد.


 


 

نفوذ صهیونیسم در مطبوعات فرانسه








نفوذ صهیونیسم در مطبوعات فرانسه


تعداد مهاجران یهودی در فرانسه از هفتصد هزار نفر بیشتر نبود.اما با این وجود آنان از نفوذ بسیاری بر معادلات سیاسی و اقتصادی در آن کشور برخوردارند.رسانه های خبری که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم نحت سیطره صهیونیسم هستند،نقش فعالی  در اعمال نفوذ ایشان بر فرانسه ایفا می کنند.همچنین از مشهورترین مجلات یهودی،مجله "نوفوکاییه" و مجله "دفاتر جدید" است.یودی انگلیسی الاصل "جیمز گلد اسمیت"مجله "اکسپرس" را تصاحب کردکه نقش فعالی در جریان یورش خیری در جنگ گروه فشار صهیونیسم در فرانسه بر علیه رئیس جمهوراسبق "ژیسکاردستن" ایفا نمود.یکی از شماره های این مجله،یک بلوای سیاسی و خبری را موجب شد... بدین ترتیب که روی جلد خود تصویر شل و وارفته ای از زئیس جمهور،ژیسکاردستن که عجز و شکست از آن نمایان بود،را ترسیم نمود که در مقابل رئیس جمهور سابق "فارنسوا میتران" ایستاده است.از چهره میتران نشاط و شور زندگی و شباب و جوانی هویدا بود.آنچه از ترسیم چنین تصویری به ذهن خطور می کند این بود که امیدی نیست ژیسکاردیتن بتواند با اصلاح جامعه فرانسه آن را به الگویی شایسته میدل سازد.فرانسه ای که لازم است مردی جوان و نیرومند همچون میتران آن را اسوه جهانیان سازد.همچنین نفوذ صهیونیسم بر مطبوعات فرانسه در دو روزنامه "فیگارو"و "لوکوتیدین" به روشنی نمودار است.سیطره صهیونیسم بر مطبوعات سیاسی منحر نشده،بلکه دامنه آن به مطبوعات اجتماعی،اقتصادی و هنری نیز کشیده می شود.به طوری که مجله "خانواده کارگر"که مجله ای اجتماعی است و به امور کارگران می پردازد،منعکس کننده نظرات صهیونیستهاست.روزنامه "فرانس اسوار" نیز از چنگال اختاپوسی صهیونیسم در امان نمانده و آغوش خود را برای انعکاس نظرات آنان گشوده است.کما اینکه مطبوعاتی که تحت سیطره صهیونیسم بودند،نقش برجسته ای را در حیات سیاسی در طول دورانی که جنگ جهانی دوم را به دنبال داشت ایفا نمودند."لوئن بلوم"از جمله کسانی است که روزنامه "مردم"را مالک شد که در واقع همان روزنامه "روزگار"بود که "دکریللس"یهودی بر آن اشراف داشت و از متعصب ترین روزنامه هایی فرانسه در طرفداری از صهیونیسم به شمار می رفت.خود بینی و خود پسندی چنان یهودیان را غره کرده بود که جرات کرند روزنامه "ملت یهود" را چاپ و منتشر سازند که "ماکس نورداف"یهودی در یکی از شماره های آن چنین می نویسد:«ا آلمانی و یا انگلیسی و یا فرانسوی نیستیم هویت ما آشکار است ما با تمام صراحت یهودی هستیم و معتقدات مسیحی شما،معتقدات ما نیست.ما امت ویژه ای هستیم که "هرتزل"آن را به شما معرفی کرده است و لذا ما هرگز در کوره شما ذوب نخواهیم شد.» همچنین نفوذ صهیونیسم در طول حیات خویش بدانجا رسید که روزنامه "فرانسه دربند"راتعطیل کرد و صاحب آن "بللو بواکس"را به زندان افکند،زیرا او جرات کرده بود مقاله ای در دوازدهم دسامبر 1939 میلادی در این روزنامه چاپ کند که در آن به یهود فرانسه حمله شده بود.در نهایت صهیونیسم سیطره  خویش را بر مطبوعات جهان تحکیم می کند و آنها را طبق مصالح وبرای اجرای مقاصد ونقشه های خویش جهت می دهد.صهیونیسم علاوه بر بکار گرفتن خباثت آمیز این مطبوعا از آنها بعنوان وسیله ای برای تفرقه و نشر و اشاعه فرهنگ برهنگی و فساد در عالم استفاده می کند.اسن مجلات در راه بر آورده شده اغراض و اهداف صهیونیسم منتشرمی شود و آنان از خلال این امر توانستند از درج هر گونه خبری که به اسلام مربوط می شود،جلوگیری کنند.اکنون که اوضاع چنین است و این مطبوعات مستهجن جهان را در قبضه خویش گرفته اند،اگر یک یهودی در معرض بازدشت قرار گیرد و یا هنر پیشه ای بیشرم و آبرو در هالیوود کشته شود و با اتومبیل یک خواننده مست و لایعقل و یا هیپی زن صفت ونامرد واژگون گردد آنان در انعکاس این مطلب لحظه ای درنگ نمی کنند،اما همین روزنامه ها انگاه که به امورمسلمانان برمی خورند،به سکوت مرگباری پناه برده و هرگز لب از لب نمی گشایند هر چند هزاران مسلمان همچون رمه های گوسفندان ذبح شوند و نابود گردند...گویا خون مسلمان نازل ترین و بی بهاترین خونها است.واضح و مبرهن ترین نمونه برای اثبات این ادعا جنایاتی است که در مورد مسلمانان فلسطین بصورت شبانه روزی در اردوگاه های صهیونیستها بوقوع می پیوندد و ما در مطبوعات بین المللی از آنها جز نجوایی مبهم و اخباری مجمل نمی شنویم.در داخل سرزمین فلسطین اشغالی همه روزه مردان مسلح تحت امر "مناخیم بگین" مرتکب دهها جنایت می شوند،امروزه نیز "گوش ایمونیوم" این جنایات را ادامه می دهند اما از این جنایت ها و خیانت ها در اخبار جهانی هیچ اثرو نشانی نیست.در فیلیپین مسلمانان را در معرض جنگ های صلیبی قرار می دهند.در هندوستان سیکهای هندو باز می گردند تا هجوم و یورش های هتاکانه خود را علیه مسلمانان تجدید کنند آنان هزاران نفر از مسلمانان را را با چاقو ذبح می کنند و آنگاه جنازه های آنان را وا می گذارند تا لگدمال سم خوکان شوند.در اوگاندا نسلمانان گرفتار گروه های صلیبی جهانی می شوند تا در معرض بدترین و زشت برین عملیات قتل و عام دسته جمعی قرار گیرند.آنان هزاران نفر از مسلمانان را نابود کرده و نوامیس آنها را مورد هتک حرمت قرار می دهند و اطفال و کهنسالان را روزهای متمادی بدون غذا نگاه می دارند تا از شدت گرسنگی و غصه بمیرند.در تایلند،برمه،فطانی،اریتره،اتیوپی،قبرس،کشمیر،چادر،زنگبار،ماداگاسکار،نیجریه و سنگال و غیره خون مسلمانان بی حساب ریخته میشود ودر مطبوعات جهانی حبی به اندازه چند سطر نمی توان خبری از این مصائب و فجایع یافت.یهود در پروتکل دوم خویش می گوید:«مطبوعاتی که تحت سیطره حکومت ها هستند،نیروی عظیمی به شمار می روند که ما می توانیم آنها را برای هدایت ملتها به دست آوریم.زیرا حکومت ها نمی داند که چگونه از این نیرو به طور صحیح استفاده کنند،به همین دلیل آنها به چنگ ما افتاده اند و از خلال این مطبوعات تفوذ بسیاری کسب کرده ایم،در حالی که هماره پشت پرده باقی مانده ایم...»

یهود در آمریکا

 









یهود در آمریکا


"آبان ابان" وزیر خارجه اسبق صهیونیسم،در کتاب خود،"داستان ملت من"،حدود نفوذ صهیونیسم در ایالات متحده آمریکا را با این عبارت توصیف می کند:"یهود هیچگاه در تاریخ خود نفوذ فراوانی که هم اکنون در آمریکا دارد،نداشته است.نسبت این نفوذ به مراتب بیشتر از ساکنان یهودی آمریکاست که از 3% مجوعه ساکنان آمریکا فراتر نمی رود".دکتر "والری املیانوف" تحقیقی را پیرامون میزان نفوذ یهود در حکومت "کارتر" انجام داده است که در آن به این نتایج رسید:"رابرت سایروس ونس" وزیر خارجه آمریکا همسری یهودی برگزیده است."مایکل بلومنتال"وزیر دارایی آمریکا همچون "کیسینجر"یهودی بود."زبیگنیو برژنسکی" مشاور رئیس جمهور در امور مربوط به امنیت ملی آمریکا و صاحب عبارت مشهور:"نهضت آزادیبخش...خداحافظ!"با زنی یهودی ازدواج کرد.وزیر بهداشت و آموزش "ژوزف کالوانو" با زنی یهودی ازدواج کرده است.وزیر دفاع آمریکا "هارولد براون" از مادری یهودی است و همسری یهودی نیز اختیار نموده است."جیمز چلیسنگر" مشاور رئیس جمهور-کارتر-در امور انرژی نیز همسری  یهودی برگزید.همچنین یهود توانست سیطره نسبتا کاملی بر اقتصاد آمریکا پیدا کند.همچمین یهود توانست بر آموزش ابتدایی و تحصیلات عالیه دانشگاهی و اتحادیه های کارگری و حرفه ای نیز احاطه پیدا کنند.همچنین 340 انجمن یهودی و صهیونیستی در آمریکا مشغول فعالیت هستند که دسته ای از آنها علنی و تعدادی سری کار می کنند و هر یهودی لازم است به یکی از آنها وابسته یاشد.از خلال این انجمنها همبستگی و اتحاد فوق العاده نزدیک آنها به یکدیگر مشاهده می شود ولو اینکه در برخی جزئیات با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند.در یک انجمن یهودی بوضوح می بینید که یک دزد و زاهزن یهودی در کنار یک میلیونر یهودی نشسته و با هم گفتگو می کنند،تصمیم می گیرند و بالاخره نقشه های جرم و جنایت را در میان یکدیگر تقسیم می کنند.نفوذ صهیونیسم در آمریکا به حدی رسید که توانست "فرانکلین روزولت" را بر کرسی ریاست  جمهوری بنشاند.یهودیان کمیته خاصی را جهت استمرار فشار بر کنگره آمریکا تشکیل داند که نام آن "کمیته آمریکایی-اسرائیلی برای امور مردم" بود.رئیس این کمیته در سال 1975 اعلام داشت:"کمیته من در هیچیک از بحث و جدل هایی که در کنگره،در خصوص مصالح اسرائیل به پا شده،شکست نخورده است".سازمان "پیام یهودیان متحد" که در سال 1939 تاسیس شده است،یکی از قویترین گروه های فشار صهیونیسم در آمریکا یه شمار می رود که موفق شد در گیرودار جنگ 828 میلیون دلار اهدایی برای کیان صهیونیستی جمع آوری کند.همچنین جمعیت "پسران عهد" که "هنری جونز"یهودی آن را در تاریخ 13/10/1843 در نیویورک بنیان نهاد،از قویترین و قدیمیترین گروه های فشار صهیونیسم در آمریکا محسوب می شود که شاخه های آن به همه نقاط آمریکا و اروپا گسترده شده است و مخفیانه و با دقت فراوان سازماندهی می شود.هم اکنون "جک استبرز" یهودی در راس این جمعیت است و حدود نیم میلیون نفر عضو آن هستند.از دیگر موسساتی که در این مجموعه به چشم می خورد،موسسه "مل مرملشتاین" است که مرکز آن در شهر لوس آنجلس قرار دارد.نام این موسسه بر سر یک دعوای قضایی در سال 1981 علیه "موسسه تحقیقات تاریخی"آمریکا بر سر زبان ها افتاد.(مراجعه شود به مطلب هلو کاست چیست؟) آنان در این جریان قصد داشتند موسسه تحقیقات تاریخی آمریکا را وادار کنند تا بررسی مستندی را که آن را کذب و بطلان ادعای صهیونیست ها پیرامون سوزاندان شش میلیون یهودی در کوره های گاز توسط هیتلر ثابت شده بود را پس بگیرد.اما بزرگترین و خطرناک ترین این موسسات،جمعیت تروریستی "میارزه با بد نام کردن یهودیان" است که سازمان مرکزی آن در شهر شیکاگو واقع شده است.هدف اصلی این موسسه خاموش کردن فریادهایی است که به انتقاد یا شکایت از یهود بلند شود،به وسیله ششلول های مخفی و زهر و خفه کردن.این سازمان مجهز به نوعی دستگاههای جاسوسی و مراقبت است که در همه مناطق حساس رسمی و مردمی پراکنده شده است.آنان گوش به زنگ هر سخنی هستند که گفته شود و یا هر کلمه ای که نوشته شده و یا هر حرکتی که از دور و نزدیک نمایان گردد.همچنان که گوش به زنگ هر عکسی هستند که چاپ می شود و یا هر فیلمی که اکران می شود و یا هر آواز و سرودی که نوشته می شده و یا خوانده می شود.همچنین ایشان مجهز به تشکیلات تخصصی ویژه ای هستند که به وسیله آنها شخصیت های بزرگی را از نظر آنان مطلوب نیستند بدنام و لکه دار کنند.این تشکیلات همچنین هیاهو و تبلیغات یهود را در انتخابات تقویت می کنند و سخنرانی ها و مقالات و آگهی ها را برای تلویزیون و روزنامه ها و باشگاه ها و مطبوعات فراهم نموده و فیلمنامه ها و سناریوی فیلم ها و سریالهای تلویزیونی را تدارک می کنند.این سازمانها نقش مهمی را در سیاستگذاری ایالات متحده آمریکا ایفا می کنند که می توان آنها را چنین خلاصه کرد:1-انجام انتخابات برای کنگره و کاخ سفید که از سوی دو حزب سیاسی جمهوری خواه و دموکرات اداره می شود.با فاصله اندکی از انتخابات فعالیت ها و ارتباطات سیاسی سازمانها یهود با رهبران احزاب اصلی آغاز می شود،تا نظر آنان را به سوی یهود جلب کنند.بدین وسیله فریب و تحریک این دو حزب به وسیله کمک مالی و تبلیغاتی صورت می گیرد و وعده حمایت از آنان به وسیله آرای یهود در آمریکا که بالغ بر شش میلیون نفر می شود.بدین ترتیب اگر یکی از کاندیداها به خواسته های فریبنده یهودیان پاسخ مثبت دهد و از در موافقت و تسلیم در آید،نقش این سازمان نیز آغاز می شود.آنان از طریق شبکه های تبلیغاتی گسترده خویش به نشد آرا و افکار آن کاندیدای فریب خورده پرداخته،شروع به مدح و ستایش و نایید او به صورت یورش های تبلیغاتی منظم و پیاپی می کنند و هاله ای از بزرگواری و افتخار به دور او می کشند و او را رهبری مهیا برای پذیرش مسئولیت های حکومت وانمود می کنند.با شروع زمان انتخاب کنندگان آغاز می شود تا بتوانند پیروزی کاندیدای مورد نظر را تضمین کنند و سز انجام سعی می کنند آرای یهودیان آمریکا را برای کسی که در چنین مسیری قرارگرفته است، جلب می نمایند.بدین جهت است که می بینیم بیشتر روسای جمهور آمریکا در جهت خدمت به آرمانهای یهود گام بر می دارند.2-رئیس جمهور در ایالات متحده آمریکا نمی تواند هر خط مشی سیاسی یا اقتصادی و یا نظامی را که می خواهند به مرحله اجرا بگذارد،مگر انکه نخست آن را برای بحث و تبادل نظر به مجلس سنا ارجاع دهد. از همین رو سازمانهای صهیونیستی به همان شیوه ای که قبلا بحث شد تلاش می کنند تا نظر تعداد زیادی از اعضای این مجلس را به سوی خود معطوف کنند.علاوه بر این سعی می کنند که تعداد بسیاری از این نمایندگان را در سازمانهای صهیونیستی مختلف از قبیل فراماسونری،موسسات بخت آزمایی و موسسه پسران عهد وارد کنند.همچنین آنان اعضای مجلس را به وسیله پول می خریدند و اختصاص مقادیر قابل توجهی مستمری ماهیانه و سالیانه برای آنها از دیگر کارهای صهیونیست هاست.3-برای ارائه خدمت روسا و اعضای کنگره به اهداف صهیونیسم و همچنین برای به دست آوردن یاران جدید،سازمانهای صهیونیستی از روش های ناجوانوردانه دیگری نیز استفاده می کنند.بدین ترتیب که در زندگی خصوصی افرادی که بخواهند آنان را به خدمت بگیرند وارد شده،و با آنان در سفره های تفریحی و شب نشینی ها و عیش و نوش ها همراه می شوند و از زنگانی شخصی و مراودات ناپسند و قباحت آمیز آنان تصاویری تهیه می کنند.آنان این تصاویر مستهجن و اطلاعات به دست آمده را در پرونده ای مخصوص نگهداری می کنند،تا اگر این شخصیت از مسیر ویژه ای که در این بورس سیاسی یهود برای او ترسیم شده است،رو گردانیده و تخطس نمود،اسن پرونده را گشوده و شرایطی را برای تهدید تو فراهم آورند تا در مقابل آرای صهیونیسم خاضع و رام گردد.اما اگر دعوت آنان را اجابت نکرده و به خواسته آنان وقعی ننهاد،آنان این اطلاعات و تصاویر بایگانی شده را از طریق رسانه های گروهی صهیونیسم در بین مردم آمریکا منتشر ساخته و حیات سیاسی و اجتماعی او را نابود می کنند.