یهود در آمریکا

 









یهود در آمریکا


"آبان ابان" وزیر خارجه اسبق صهیونیسم،در کتاب خود،"داستان ملت من"،حدود نفوذ صهیونیسم در ایالات متحده آمریکا را با این عبارت توصیف می کند:"یهود هیچگاه در تاریخ خود نفوذ فراوانی که هم اکنون در آمریکا دارد،نداشته است.نسبت این نفوذ به مراتب بیشتر از ساکنان یهودی آمریکاست که از 3% مجوعه ساکنان آمریکا فراتر نمی رود".دکتر "والری املیانوف" تحقیقی را پیرامون میزان نفوذ یهود در حکومت "کارتر" انجام داده است که در آن به این نتایج رسید:"رابرت سایروس ونس" وزیر خارجه آمریکا همسری یهودی برگزیده است."مایکل بلومنتال"وزیر دارایی آمریکا همچون "کیسینجر"یهودی بود."زبیگنیو برژنسکی" مشاور رئیس جمهور در امور مربوط به امنیت ملی آمریکا و صاحب عبارت مشهور:"نهضت آزادیبخش...خداحافظ!"با زنی یهودی ازدواج کرد.وزیر بهداشت و آموزش "ژوزف کالوانو" با زنی یهودی ازدواج کرده است.وزیر دفاع آمریکا "هارولد براون" از مادری یهودی است و همسری یهودی نیز اختیار نموده است."جیمز چلیسنگر" مشاور رئیس جمهور-کارتر-در امور انرژی نیز همسری  یهودی برگزید.همچنین یهود توانست سیطره نسبتا کاملی بر اقتصاد آمریکا پیدا کند.همچمین یهود توانست بر آموزش ابتدایی و تحصیلات عالیه دانشگاهی و اتحادیه های کارگری و حرفه ای نیز احاطه پیدا کنند.همچنین 340 انجمن یهودی و صهیونیستی در آمریکا مشغول فعالیت هستند که دسته ای از آنها علنی و تعدادی سری کار می کنند و هر یهودی لازم است به یکی از آنها وابسته یاشد.از خلال این انجمنها همبستگی و اتحاد فوق العاده نزدیک آنها به یکدیگر مشاهده می شود ولو اینکه در برخی جزئیات با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند.در یک انجمن یهودی بوضوح می بینید که یک دزد و زاهزن یهودی در کنار یک میلیونر یهودی نشسته و با هم گفتگو می کنند،تصمیم می گیرند و بالاخره نقشه های جرم و جنایت را در میان یکدیگر تقسیم می کنند.نفوذ صهیونیسم در آمریکا به حدی رسید که توانست "فرانکلین روزولت" را بر کرسی ریاست  جمهوری بنشاند.یهودیان کمیته خاصی را جهت استمرار فشار بر کنگره آمریکا تشکیل داند که نام آن "کمیته آمریکایی-اسرائیلی برای امور مردم" بود.رئیس این کمیته در سال 1975 اعلام داشت:"کمیته من در هیچیک از بحث و جدل هایی که در کنگره،در خصوص مصالح اسرائیل به پا شده،شکست نخورده است".سازمان "پیام یهودیان متحد" که در سال 1939 تاسیس شده است،یکی از قویترین گروه های فشار صهیونیسم در آمریکا یه شمار می رود که موفق شد در گیرودار جنگ 828 میلیون دلار اهدایی برای کیان صهیونیستی جمع آوری کند.همچنین جمعیت "پسران عهد" که "هنری جونز"یهودی آن را در تاریخ 13/10/1843 در نیویورک بنیان نهاد،از قویترین و قدیمیترین گروه های فشار صهیونیسم در آمریکا محسوب می شود که شاخه های آن به همه نقاط آمریکا و اروپا گسترده شده است و مخفیانه و با دقت فراوان سازماندهی می شود.هم اکنون "جک استبرز" یهودی در راس این جمعیت است و حدود نیم میلیون نفر عضو آن هستند.از دیگر موسساتی که در این مجموعه به چشم می خورد،موسسه "مل مرملشتاین" است که مرکز آن در شهر لوس آنجلس قرار دارد.نام این موسسه بر سر یک دعوای قضایی در سال 1981 علیه "موسسه تحقیقات تاریخی"آمریکا بر سر زبان ها افتاد.(مراجعه شود به مطلب هلو کاست چیست؟) آنان در این جریان قصد داشتند موسسه تحقیقات تاریخی آمریکا را وادار کنند تا بررسی مستندی را که آن را کذب و بطلان ادعای صهیونیست ها پیرامون سوزاندان شش میلیون یهودی در کوره های گاز توسط هیتلر ثابت شده بود را پس بگیرد.اما بزرگترین و خطرناک ترین این موسسات،جمعیت تروریستی "میارزه با بد نام کردن یهودیان" است که سازمان مرکزی آن در شهر شیکاگو واقع شده است.هدف اصلی این موسسه خاموش کردن فریادهایی است که به انتقاد یا شکایت از یهود بلند شود،به وسیله ششلول های مخفی و زهر و خفه کردن.این سازمان مجهز به نوعی دستگاههای جاسوسی و مراقبت است که در همه مناطق حساس رسمی و مردمی پراکنده شده است.آنان گوش به زنگ هر سخنی هستند که گفته شود و یا هر کلمه ای که نوشته شده و یا هر حرکتی که از دور و نزدیک نمایان گردد.همچنان که گوش به زنگ هر عکسی هستند که چاپ می شود و یا هر فیلمی که اکران می شود و یا هر آواز و سرودی که نوشته می شده و یا خوانده می شود.همچنین ایشان مجهز به تشکیلات تخصصی ویژه ای هستند که به وسیله آنها شخصیت های بزرگی را از نظر آنان مطلوب نیستند بدنام و لکه دار کنند.این تشکیلات همچنین هیاهو و تبلیغات یهود را در انتخابات تقویت می کنند و سخنرانی ها و مقالات و آگهی ها را برای تلویزیون و روزنامه ها و باشگاه ها و مطبوعات فراهم نموده و فیلمنامه ها و سناریوی فیلم ها و سریالهای تلویزیونی را تدارک می کنند.این سازمانها نقش مهمی را در سیاستگذاری ایالات متحده آمریکا ایفا می کنند که می توان آنها را چنین خلاصه کرد:1-انجام انتخابات برای کنگره و کاخ سفید که از سوی دو حزب سیاسی جمهوری خواه و دموکرات اداره می شود.با فاصله اندکی از انتخابات فعالیت ها و ارتباطات سیاسی سازمانها یهود با رهبران احزاب اصلی آغاز می شود،تا نظر آنان را به سوی یهود جلب کنند.بدین وسیله فریب و تحریک این دو حزب به وسیله کمک مالی و تبلیغاتی صورت می گیرد و وعده حمایت از آنان به وسیله آرای یهود در آمریکا که بالغ بر شش میلیون نفر می شود.بدین ترتیب اگر یکی از کاندیداها به خواسته های فریبنده یهودیان پاسخ مثبت دهد و از در موافقت و تسلیم در آید،نقش این سازمان نیز آغاز می شود.آنان از طریق شبکه های تبلیغاتی گسترده خویش به نشد آرا و افکار آن کاندیدای فریب خورده پرداخته،شروع به مدح و ستایش و نایید او به صورت یورش های تبلیغاتی منظم و پیاپی می کنند و هاله ای از بزرگواری و افتخار به دور او می کشند و او را رهبری مهیا برای پذیرش مسئولیت های حکومت وانمود می کنند.با شروع زمان انتخاب کنندگان آغاز می شود تا بتوانند پیروزی کاندیدای مورد نظر را تضمین کنند و سز انجام سعی می کنند آرای یهودیان آمریکا را برای کسی که در چنین مسیری قرارگرفته است، جلب می نمایند.بدین جهت است که می بینیم بیشتر روسای جمهور آمریکا در جهت خدمت به آرمانهای یهود گام بر می دارند.2-رئیس جمهور در ایالات متحده آمریکا نمی تواند هر خط مشی سیاسی یا اقتصادی و یا نظامی را که می خواهند به مرحله اجرا بگذارد،مگر انکه نخست آن را برای بحث و تبادل نظر به مجلس سنا ارجاع دهد. از همین رو سازمانهای صهیونیستی به همان شیوه ای که قبلا بحث شد تلاش می کنند تا نظر تعداد زیادی از اعضای این مجلس را به سوی خود معطوف کنند.علاوه بر این سعی می کنند که تعداد بسیاری از این نمایندگان را در سازمانهای صهیونیستی مختلف از قبیل فراماسونری،موسسات بخت آزمایی و موسسه پسران عهد وارد کنند.همچنین آنان اعضای مجلس را به وسیله پول می خریدند و اختصاص مقادیر قابل توجهی مستمری ماهیانه و سالیانه برای آنها از دیگر کارهای صهیونیست هاست.3-برای ارائه خدمت روسا و اعضای کنگره به اهداف صهیونیسم و همچنین برای به دست آوردن یاران جدید،سازمانهای صهیونیستی از روش های ناجوانوردانه دیگری نیز استفاده می کنند.بدین ترتیب که در زندگی خصوصی افرادی که بخواهند آنان را به خدمت بگیرند وارد شده،و با آنان در سفره های تفریحی و شب نشینی ها و عیش و نوش ها همراه می شوند و از زنگانی شخصی و مراودات ناپسند و قباحت آمیز آنان تصاویری تهیه می کنند.آنان این تصاویر مستهجن و اطلاعات به دست آمده را در پرونده ای مخصوص نگهداری می کنند،تا اگر این شخصیت از مسیر ویژه ای که در این بورس سیاسی یهود برای او ترسیم شده است،رو گردانیده و تخطس نمود،اسن پرونده را گشوده و شرایطی را برای تهدید تو فراهم آورند تا در مقابل آرای صهیونیسم خاضع و رام گردد.اما اگر دعوت آنان را اجابت نکرده و به خواسته آنان وقعی ننهاد،آنان این اطلاعات و تصاویر بایگانی شده را از طریق رسانه های گروهی صهیونیسم در بین مردم آمریکا منتشر ساخته و حیات سیاسی و اجتماعی او را نابود می کنند.


 

یهود در انگلستان








یهود در انگلستان


در سال 1290 میلادی"ادوارد اول" پادشاه انگلستان، عده زیادی از یهودیان را به خاطر کینه جویی و خونخواهی قومی آنان و همچنین نفرت ریشه داری که انگلیسی ها نسبت به آنان داشتند، از انگلستان اخراج کرد. در همان سال عده ای از یهودیان برای نجات خود و اقامت در انگلستان به مسیحیت گرویدند."آندره موریس" مورخ انگلیسی در کتاب خود به نام"تاریخ انگلستان" می نویسد:"خانواده کرامول یکی از خانواده های یهودی بود که از ترس اخراج از انگلستان، اعلان مسیحیت کرد...،و"اولیور کرامول" که بعد ها موفق شد نهضتی را بر علیه"شارل اول" بر پا نمود و او را از اریکه قدرت به زیر بکشاند،از همین خانواده بود. او در انگلستان حکومت جمهوری اعلام کردو یکی از قوانینی که وضع نمود، رفع موانع از ورود یهودیان به انگلستان بود. او همچنین به خانواده هایی که قبلا از انگلیس اخراج شده بودند، اجازه بازگشت داد." در سال 1830 میلادی، یهودیان موفق شدند با جلب نظر عوامل قانون گذاری در پارلمان انگلستان، به حقوق کامل سیاسی دست یابند. آنان با پیروزی"بنیامین دزرائیلی" در انتاخابات،این امکان را یافتند که اولین نماینده یهودی را وارد پارلمان انگلستان کنند. چیزی نگذشت که او به عنوان نخست وزیر برگزیده شد! نفئذ یهودیان در زمان"ادوارد هفتم"پادشاه انگلستان کسی که یهودیان زیادی را پیرامون خود گرد آورده بود-به اوج خود رسید. از جمله کسانی که در این دوره پادشاه را احاطه کرده بوند،می توانبه "سر آنتون روچیلد"،که به برقراری رابطه نامشروع با دختر پادشاه مظنون بود، و"یر ارنست کسل" و همچنین افسر یهودی"گلد اسمیت" اشاره کرد که یاور مخصوص پادشاه بود و در کسوت نظامی چنان پیش رفت که به فرماندهی ستاد سپاه بریتانیا در آفریفا منصوب شد. البته ریشه این علاقه و پیوند میان پادشاه انگلیس"ادوارد هفتم" و یهودیان به زمانهای دور می رسد.آنگاه که یهودیان دریافتند که او علاقه قابل توجهی به زنا و فسق و فجور دارد، لذا کوشش کردند تا او را با زیباترین دختران خویش احاطه کنند. بدین ترتیب شگفت آور نیست که او نیز در مقام جبران، پس از تکیه بر تخت سلطنت در سال 1901 میلادی روابط خود را با آنان بیشتر نماید."ساموئل مارکس" سرپرست شهرداری لندن، دادستان انگلیس و استرالیا،حکمران مستعمره هنگ کنگ، مدیر عامل اداره پست مستعمره هند و استاندار کیپ تاون پایتخت افریقای جنوبی، از جمله یهودیانی بودند که در زمان پادشاهی ادوارد هفتم بدین مناصب مهم دست یافت. نفوذ و سلطه یهودیان در زمان "پادشاه جرج" و "ملکه مری" نیز ادامه یافت.از معروفترین کسانی که در این دوره مسولیت هایی را بعهده گرفتند، می توان "اسحاق" یهودی نام برد که به عنوان نماینده پادشاه در هندوستان منصوب شد. همچنین "دیوید لیوی" که در سال 1935 رئیس دانشگاه آکسفورد گردید و "دورین" که بازرس دانشگاه هنر های زیبا در انگلستان بود یکی از بارزترین شخصیت های یهودی که در اجرای نقشه های صهیونیسم در انگلستان نقش بسزایی را ایفا کرد،"حییم وایزمن" بود که بعد ها به عنوان اولین رئیس جمهور اسرائیل انتخاب شد.او توانست با استفاده از موقعیت شغلی خود به عنوان مدیر آزمایشگاه های دریایی انگلستان درفاصله سالهای 1916 تا 1919 میلادی کمک های شایانی به انگلیس بنماید او اسرار بمب های ناپالم و بعضی از سلاح های شیمیایی را که انگلیسی ها تصور میکردند با تجارب شخصی خود و بهره گیری از آزمایشگاه هایی که در اختیار دارند به دست آورداند،تسلیم دلت انگلستان نمود.انگلستان نیز به پاداش این خدمت خیالی پیمان "بالفور"را صادر کردکه صهیونیست ها برای اجرای نقشه های خود جهت بیرون راندن مردم فلسطین از سرزمینشان بدان استناد می کردند.در سال 1951 چرچیل اسرار داشت تا "شارویل" یهودی را به عنوان وزیر انرژی اتمی انگلستان منصوب نماید.همان چرچیلی که می گوید:"عرب به سگ می ماند که اگر او را زدی،کفشت را می لیسد." هم اکنون یهودیان 46 نماینده در پارلمان انگلستان دارند.در بخش اقتصادی نیز،یهود در انگلستان به نیروی عظیمی تبدیل شده است که از طریق خانواده "روچیلد" و "سامسون" و دیگر میلیونر های یهودی بر اقتصاد همه شهرها و بانکها و شرکت های تجاری و صنعتی شلطه یافته است.همچنین یهود بر معادن طلا و الماس و مس و نیکل در سرزمین های مستعمره انگلیس نیز مسلط شده است.علاوه بر آن موفق شده است که بیشترین سهام بانک مرکزی انگلیس را که به چاپ و نشر اسکناس مبادرت می ورزد در اختیار خود گرفته و علاوه بر آن بیشترین سهام شرکت های نفت انگلیسی را در ایران و عراق و کویت و... خریداری نماید.سر انجام شایسته است که از میلیونر یهودی "ادوارد سیو" که مالک محله های معروف "مارکس اسپنسر" است یاد کنیم که خداود در سال 1982 او را به هلاکت رساند.او سالیانه و بصورت علنی ده میلیون لیره استرلینگ به نفع اسرائیل به مصرف می رساند.او همچنین در سال 1967 داوطلبانه مبلغ ده میلیون دیگر را نیز بر مبلغ فوق افزود که به موجب موافقت مخصوص ملکه الیزابت پادشاه بریتانیا،از هر گونه نالیاتی معاف بود.

یهود در فرانسه

 









فشار صهیونیسم بر اروپا(فرانسه)


یهود پس از انقلاب فرانسه به این کشور مسلط شد انقلابی که یهود آن را تدارک دید و فرانسه را به کانون نابودی و فساد مبدل ساخت. ملت فرانسه نیز در این مسیر نابودی و اضمحلال راهی را پیمودند که این انقلاب ترسیم کرده بود. یهود برای فرانسوی ها شرایطی را مهیا ساخت که آنان در نوعی زندگی آمیخته با عیش و عشرت و فسق و فجور غوطه ور شوند. به این بهانه که تمدن باید از پاریس سرچشمه بگیرد شهر گل و گیاه شهر زینت آلات، شهر شراب های کهنه و شهر لهو و لعب و خوشگذرانی و سکس و ابتذال و هرزگی.این چنین بود که در طول کمتر از نیم قرن، یهود از فرانسه عشرتکده ای بزرگ ساخت که هر کسی خواهان کامجویی حرام بود از نقاط مختلف جهان به آن رو می آورد.بدین ترتیب بود که فرانسوی ها به سوی پوچی و بی قیدی گام برداشتند و تنها یهود بود که از این بلایی که به جان فرانسوی ها افتاده بود، بیشترین بهره برداری را نمودند. یهود بر تجارت و اقتصاد و سیاست و فرهنگ فرانسه سلطه یافت و اعمال مخرب خویش را با دقت و مهارت و استحکام به انجام رسانید. در بعد سیاسی نیز یهود به نیروی ستمگر و گردنکشی مبدل شد برای اثبات این مدعا کافی است اسامی بعضی از یهودیانی را بیاوریم که در نیمه اول قرن بیستم بر فرانسه حکومت کردند."لئون بلوم" که به نخست وزیری فرانسه نایل گردید ،"ونسان اوریول" که به ریاست جمهوری رسید،"رنه مایر" که بارها به وزارت رسید،"تورز" ر/ئیس حزب کمونیست،"مندیس فرانس"که نخست وزیر فرانسه گردید،"ژ.راوف" که بارها وزیر شد،"ژ.گرانوال" که به سفارت و حکومت مغرب رسید،"ژ.سوستیل" که به سفارت و حکومت الجزایر دست یافت،"لوی ژوکس" که سفیر فرانسه در مسکو گردید،"دانیال لوی" سفیر فرانسه در هند و ژاپن و چکسلواکی،"لیون میس" رئیس دیوانعالی کشور،"رابرت هرچی" مدیر کل تخقیقات،"و.بومگارتز" رئیس بانک فرانسه،"آدمیرال لویی کان" رئیس پیمان آتلانتیک شمالی (N.A.T.O) و"ژنرال پایلو" وزیر دفاع. آنچه برشمردیم تنها اندکی از خیل جنایتکارانی است که موفق شدند به مناصب حساس در حکومت فرانسه دست یابند و این کشور را به کشتزار یهود مبدل سازند. "فرانتس فانون" در کتاب خود،"دوزخیان روی زمین" می نویسد:"فرانسه مستعره یهود گشته است، و ما حتی مجال نداریم که فکر کنیم چگونه از سیطره اربابان یهود خود خلاص شویم".